تیمش چهارده تا گل خورده بود و کل استادیوم هم در اختیار طرفدارهای تیم مقابل بود.صدایش به جایی نمی رسید اما طبلش 

را برداشت و شروع کرد به ضرب گرفتن.چندنفری با خنده های مسخره که ،یارو دلش خوشه،بهش نگاه کردند.اما تمام نگاهش 

به تیمش بود و سرود کشورش را بلند بلند می خواند.

شمارش گل ها از دستش در رفته بود.یک لحظه چشم های پر از اشک کاپیتان تیم افتاد بهش،از توی نگاهش میخواند که بهش

میگه: ممنون مرد که هستی


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Amy دانلود سریال هیولا(مهران مدیری)رایگان کیفیت بالا حلال قانونی دانستنی ها ثبت شرکت نمایندگی تجهیزات حفاظتی نظارتی هایک ویژن و هایلوک نودیجه آنلاین لونه ارائه خدمات فني و مهندسي مخازن تحت فشار فیلم ایرانی دانلود آهنگ های محسن ابراهیم زاده